حمام عمومی

یکی از بناهای خیلی قدیمی و تاریخی تواندشت حمام عمومی میباشد که بعد از سال 1389 به علت اتش سوزی ، عدم مدیریت صحیح، و ساخت حمام های خانگی درب های زنگ زده خود را به روی عموم بست.

 

این حمام با استفاده از نفت سیاه کار میکرد. و سالیانه از طریق پالایشگاه شازند انبار خود رو پر میکرد.مبلغ هر تانکر نفت سیاه در اواخر دهه 80 به 3 میلیون تومن رسید.

 

نحوه استفاده از حمام به صورت دوذشیفته به این صورت که بانوان از ساعت 11ظهر تا 5 عصر و اقایان در ایام تابستان از ساعت 7غروب تا 7 صبح و مابقی فصول سال از ساعت 3صبح تا 8صبح قابل استفاده بود. شایان ذکر است که در ایام تابستان در پشت حمام اصلی کنار موتورخانه یک اتاق با دو دوش قرار داشت که مختص اقایان بود و فقط در ایام تابستان میتوانستند هر غروب از ان استفاده نمایند.

 

هزینه پرداختی حمام سالیانه از مبلغ 3هزار تومن به ازای هر شخص شروع و نهایتا در سالهای پایانی مسئول حمام از هر شخص سالیانه 18هزارتومن به عنوان مزد دریافت میکرد.به عنوان مثال یک خانواده 4 نفری که از حمام عمومی استفاده میکردند سالیانه باید مبلغ 72000هزار تومن بابت حق الزحمه به حمام چی پرداخت می نمودند.

همچنین کسانی که ساکن روستا نبودند و یا به صورت میهمان از حمام استفاده میکردند در سالهای پایانی مبلغ 500 تومن به ازای هر روز استفاده به حمامچی پرداخت می کردند.

 

مسئولین حمام از دهه 50 به ترتیب 1- اقایان مرحوم علی محمدجابری و مرحوم حمزه فلاحی 2-دهه شصت مرحوم شکرالله پیرهادی 3-دهه هفتاد مرحوم ایت پیرهادی 4-اواخر دهه هفتاد تا اوایل دهه هشتاد اقای بهرام پیرهادی 5-اواسط دهه هشتاد اقای قدرت الله نجفی و سرانجام واواخر دهه هشتاد اقای حمیدرضا تمیمی.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



موضوعات مرتبط: تاریخچهقدیمی ها
[ پنج شنبه 2 شهريور 1396 ] [ 23:49 ] [ هادی پیرهادی ]
[ ]

ایام بر باد رفته...

ایا به وجود امدن ابزارهای صنعتی و پیشرفت در صنعت و کشاورزی به تمامی سختی ها و مشقت های کشاورزان و رعایا پایان داده است؟

ایا با مشاهده تصاویر زیر (گذشته) صاحبان تصاویر هم ناراحت میشوند؟

ایا مردم دهه 20 الی 50 از زندگی در جوامع مدرنیزه رضایت دارند ؟

ایا شما تمایل به زندگی در چنین شرایطی دارید؟

 

نحوه کاشت ،داشت و برداشت محصولات کشاورزی قبل از دهه 50

 مرحله اول:شخم زدن زمین

شخم زدن زمین به این صورت انجام میگرفت که به احشام "بوینلخ" (گردنبند) می بستند که چوب 3متری ای به بوینلخ وصل می شد و در انتهای چوب "یرخ"

یا گاو اهن جای داشت که تیغه ای فلزی را دارا میشد که به وسیله ان و فشاری که به یرخ میاوردند زمین را شخم میزد.

 

 

مرحله دوم :کاشت

در مرحله بعدی بذرپاشی باید انجام میشد .به این صورت که گندم را در داخل کیسه ای ریخته و ان را به کمر

می بستند و با دست به صورت خیلی حرفه ای و یکنواخت روی زمین میپاشیدند.

 

 

مرحله سوم : برداشت و حمل ونفل

اوراق

شاره

کتل

برای برداشت و حمل و نقل محصولات که کاملا کار یدی بود باید با اوراق بزرگ یا کوچک (داس) گندم ها را درو و

با "کتل" یا "شاره" (ابزار های حمل و نقل) گندم ها را به محل جمع اوری خرمن "خرمنچه" حمل و جمع اوری میکردند.

 

 

مرحله چهارم : خرمن و کوبیدن

برای جداسازی گندم از کاه از وسیله ای به نام چان استفاده میشد.

نحوه کوبیدن گندم در روستا ها به وسیله احشام و ارابه ای که تیغه های اهنی یا فولادی داشت. که در تواندشت ان را "چان" می نامیدند.

 

 

مرحله پنجم :تجزیه کامل گندم از کاه

این فرایندمرحله تکمیلی مرحله چهارم است.

بعد از به اصطلاح مرحله چان که تقریبا 20 الی 45 روز به طول می انجامید یک دوره 2ماهه طول میکشید تا با وزیدن باد شرطه گندم کوبیده شده را از کاه جدا سازی نمایند.

 

 

و اما در مرحله ششم:کاه و کاه دان

برای انتقال کاه به کاهدان معمولا از تورهایی به نا "تُر" یا گونی های بزرگ به نام "قرار" استفاده می شد.

 

 

در پایان تمامی کاه برای کشاورز بود و  برای گندم باید از داروغه خان وقت قبلی میگرفتند تا سر فرصت به خرمنچه می امد،

خرمن گندم را مهر و موم میزد ، و باظرفی مخصوص یک سوم گندم را برای خان بر میداشت و دو سوم گندم برای کشاورز میماند.

 

گردآونده مقاله : هادی پیرهادی



موضوعات مرتبط: تاریخچهتصاویر

برچسب‌ها: کتل شاره تواندشت خرمن یرق اوراق گاو اهن درو چان خان داروغه کاشت داشت برداشت
[ چهار شنبه 21 تير 1396 ] [ 12:40 ] [ هادی پیرهادی ]
[ ]

هیزم شکن

از من چه رفته است پس از ضربه تبر

احساس می کنم که خودم نیستم دگر

از من چه مانده است از آن تک درخت باغ

جزیک دل شکسته و یک روح دربه در

هیزم شکن چه دیررسیدی نگاه کن!

دختر شکسته است مرا از تو زودتر

سروی که در مقابل باد ایستاده بود

حالا نگاه کن شده کبریت بی خطر

با موی قهوه ای و تنی لاغر و سپید

در جعبه ای شبیه اتاقی بدون در

ای رهگذر!تو را به خدا این اتاق را

از دختری که یخ زده در شعر ها بخر..

آتش بزن به مغز من و دود کن مرا

ازیاد هام خاطره باغ را ببر 

 



موضوعات مرتبط: اشعار

برچسب‌ها: هیزم شکن
[ پنج شنبه 15 تير 1396 ] [ 14:1 ] [ هادی پیرهادی ]
[ ]

قجر

غلامرضا قجر دوره گردی که هر از چند ماهی به روستاییان سر میزد و با انها ابزار احشام و ... معاوضه و خرید و فروش می کرد.

غلامرضا هیچ وقت تکرار نمیشود هیچوقت...

وی همراه با کوله باری از خاطرات در تاریخ تواندشت محو شد و هرگز تکرار نمی شود...

 



برچسب‌ها: غلامرضا قجر
[ جمعه 9 تير 1396 ] [ 3:36 ] [ هادی پیرهادی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
دانلود آهنگ - دانلود آهنگ هلیکوپتر کنترلی ارزان